نکاتی برای اطمینان از مقرون به صرفه بودن و رقابتی بودن تولید شما

بهره وری تولید چیزی است که می تواند کسب و کار شما را شکست داده یا خراب کند. این می تواند تأثیر قابل توجهی بر هزینه های شما داشته باشد. این می تواند تأثیر بسزایی در سودآوری شما داشته باشد. و قطعاً تأثیر قابل توجهی بر توانایی شما برای باقی ماندن در رقابت دارد.

اما چه کاری می توانید انجام دهید تا مطمئن شوید تولید شما تا حد ممکن پربار است؟ خوب ، بهره وری به طور مستقیم تحت تأثیر تعدادی از عوامل ، فرایندها ، تجهیزات مورد استفاده و رفتار کارکنان است.

برای افزایش بهره وری تولید به بهبود در همه این مناطق مرتبط و در عین حال متمایز ، نیاز به تجزیه و تحلیل (مداوم) سیستم ها و شیوه های فعلی مورد استفاده ، شناسایی الزامات آموزشی و ارزیابی اینکه آیا ابزارها و تجهیزات مورد استفاده شما خراشیده است یا خیر ، نیست. راحت به نظر می رسد؟

نگران نباشید - پیشرفت در بهره وری و بهره وری چالشی است که تقریباً همه تولیدکنندگان با آن روبرو هستند.

و در حالی که این کار را آسان نمی کند ، دانستن دلیل اهمیت آن و پاداش های احتمالی برای دستاوردهای نسبتاً جزئی می تواند هم انگیزه و هم توجیهی برای تمرکز بر این زمینه باشد.

چرا بهره وری تولید مهم است؟

به بیان ساده تر ، هرگونه بهبود در سطح بهره وری (که ممکن است از طریق افزایش بهره وری محقق شود) می تواند بر رقابت و سودآوری شما به عنوان یک تجارت تأثیر مستقیم داشته باشد.

این امر صرف نظر از اندازه کسب و کار شما ، بازارهایی که با محصولات خود مورد هدف قرار می دهید ، مواد اولیه ای که استفاده می کنید ، مشخصات مشتریان ، موقعیت جغرافیایی شما و میزان استقرار برند / کسب و کار شما صدق می کند.

بهبود کارایی تولید

بهبود بهره وری تولید در کسب و کار شما دارای طیف گسترده ای از مزایا و مزایا است راه دیگری که می توانید به آن نگاه کنید هزینه هایی است که به مشتریان خود منتقل می کنید.

فرآیندهای ناکارآمد و بهره وری پایین به معنای افزایش هزینه ها بیش از آن چیزی است که می تواند / باید باشد. این هزینه یا می تواند توسط شرکت شما جذب شود (ضرر سود) ، می تواند به مشتریان شما منتقل شود (فروش را به طور بالقوه کاهش می دهد - و در نتیجه سودآوری) ، یا می تواند از طریق مواد ارزان تر و محصولات با کیفیت پایین (که باز هم می تواند بر فروش و ... حدس زد - سود).

ممکن است ماشین آلات و تجهیزات قدیمی (یا حتی خراب) ، نیروی کار بدون انگیزه یا فرآیندهای نامناسب وجود داشته باشد ، اما نتیجه نهایی همیشه یکسان است.

مسلماً بهره وری تولید شما در سطح عملکرد شرکت شما قرار دارد و صرف نظر از اینکه در حال حاضر چقدر خوب کار می کنید ، چیزی است که تقریباً همیشه می توان آن را بهبود بخشید.

چند نکته کاربردی برای بهبود بهره وری تولید

بنابراین چه اقداماتی می توانید برای بهبود کارایی خود انجام دهید؟ روی چه زمینه هایی باید تمرکز کنید؟ از کجا شروع می کنید؟ در حالی که لزوماً یک لیست جامع نیست ، اما مناطق زیر همگی می توانند منجر به - یا حداقل در شناسایی پتانسیل - بهبود بهره وری تولید شوند.

·         وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنید

·         آموزش و تشویق کارکنان

·         محصول (های) تولید شده را بشناسید

·         مواد و قطعات خود را مرتب کنید

·         از وسایل حمل و نقل مناسب استفاده کنید

·         حداکثر استفاده از فضا

·         عیب یابی و نگهداری ماشین آلات

·         اتلاف را کاهش دهید

·         زمان خرابی را کاهش دهید

·         به یاد داشته باشید که واقع بین باشید

·         برای اتفاقات غیر منتظره آماده شوید

لطفاً برای اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی پرداختن به این نکات می توانید تفاوت محسوسی را در عملیات شما ایجاد کنید ، بقیه این راهنما را بخوانید.

وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنید

قبل از اینکه بتوانید در مورد نحوه افزایش بهره وری خود تصمیم گیری کنید ، اولین قدم این است که خروجی موجود خود را اندازه گیری کرده و هرگونه تنگنا یا نقطه درد را در عملیات تولید خود برجسته کنید.

این شامل بررسی روش ها ، فرایندها ، فناوری و افرادی است که وظیفه دارند همه اینها را با هم جمع کنند. سایر نکات ثانویه که باید مورد توجه قرار گیرد ، خطوط (و روش) ارتباطات و منابع موجود برای پیشرفت است. همچنین ، اطمینان حاصل کنید که هرگونه تغییر ایجاد شده در کنار بهبود مشاهده شده / اندازه گیری شده (یا غیر این صورت) برای اطمینان از بهبود مستمر ثبت می شود.

6 وظایف متخصصان منابع انسانی

در گذشته ، رهبران مشاغل اغلب متخصصان منابع انسانی (HR) را متخصصانی می دانستند که اطمینان می دهند کلیه اعضای کارکنان از سیاست های سازمان پیروی می کنند. نقش متخصصان منابع انسانی نیز معمولاً با وظایف اداری مانند جمع آوری ، ثبت و ذخیره اسناد اداری همراه بوده است و آنها به طور سنتی در ایجاد و اجرای مقررات شرکت کار کرده اند. تا حدی این امر به این دلیل است که نقش منابع انسانی اغلب از بخشهای اداری یا مالی نشأت می گیرد. این منطقی است ، زیرا مسئولیت هایی مانند حقوق و دستمزد ، استخدام و مزایا در محدوده آن واحدهای تجاری قرار دارد.

امروزه اجرای وظایف مدیریت منابع انسانی در حال تغییر جهت همسویی با شیوه های آینده نگرانه تر است. مدیران منابع انسانی مدرن باید ایده ها را مشارکت داده و سازمان ها را در پیشبرد اهداف شرکت هدایت کنند. علاوه بر این ، مدیران منابع انسانی باید به موازات سازمانهای مربوطه رشد و تغییر کنند. این امر به ویژه ضروری است ، زیرا شرکت های بزرگ زیرک تر و مصرف کننده محور تر می شوند. 6 قسمت زیر تعدادی از مسئولیت های نسبتاً جدیدتر مدیران منابع انسانی در محیط کار مدرن را نشان می دهد.

مسئولیت 1: مشارکت در برنامه ریزی و توسعه

در بازار مدرن ، مدیران منابع انسانی به عنوان شرکای استراتژیک عمل می کنند. آنها در شناسایی ، توسعه و اجرای اهداف شرکت مشارکت دارند. در این ظرفیت ، مدیران منابع انسانی کار واحد تجاری خود را برای دستیابی به اهداف شرکت هماهنگ می کنند. مشارکت در برنامه ریزی شرکت به رهبران منابع انسانی اجازه می دهد تا درک عمیقی از فعالیتهای سازمانی مورد نیاز برای کمک به رشد پایدار شرکت داشته باشند.

مسئولیت 2: به کارکنان کمک شغلی ارائه دهید

به طور دوره ای ، رهبران منابع انسانی ارزیابی کارکنان را انجام می دهند. امروزه متخصصان منابع انسانی در پیشبرد مشاغل خود به کارکنان نقش فعالی دارند. متخصصان منابع انسانی مدرن به جای اینکه کارکنان را صرفاً در یک چک لیست از نقاط عملکرد قرار دهند ، به کارگران کمک می کنند تا زمینه های بهبود را شناسایی کرده و مراحل اقدام خاصی را تدوین کنند.

با کمک به کارکنان در توسعه شغلی ، متخصصان منابع انسانی مدرن بینش عمیق تری نسبت به سرمایه انسانی موجود و در دسترس بودن نامزدهای داخلی برای جانشینی احتمالی نقش کسب می کنند. این به سازمان ها کمک می کند تا در ایفای نقش های آینده و برآوردن تقاضاهای آتی بازار ، مزیت قابل توجهی کسب کنند.

مسئولیت 3: یافتن و استخدام کارمندانی که اهداف شرکت را پیش می برند

مدیران منابع انسانی امروزی بیش از ارسال آگهی و مصاحبه با نامزدهای شغلی برای تکمیل موقعیت های باز انجام می دهند. مدیران منابع انسانی مدرن مارک های کارفرمایی را طراحی می کنند که برای جذب نامزدهای مناسب شغلی طراحی شده است.

در این مسئولیت ، رهبران منابع انسانی تلاش می کنند تا شرکت های مربوطه خود را به عنوان محل کار بسیار مطلوب معرفی کنند. مدیران منابع انسانی اغلب با ایجاد فرهنگ مثبت و ارائه غرامت و مزایای رضایت بخش به عنوان راهی برای جذب نامزدهای ایده آل برای کار ، این نوع تقدیر را برای سازمان ها کسب می کنند.

مسئولیت 4: به عنوان رهبران تغییر خدمت کنی

رهبران منابع انسانی مدرن غالباً ابتکارات تغییر را برای سازمان های خود هدایت می کنند. در نتیجه ، مدیران منابع انسانی فعلی مهارت های قوی مدیریت پروژه را در جعبه ابزار شرکت خود به دست می آورند. متخصصان در کمک به ذینفعان سازمانی برای ایجاد ارتباط بین ابتکارات تغییر و نیازهای استراتژیک ، به حداقل رساندن مقاومت در برابر تغییر و ناآرامی کارکنان ، ماهر هستند.

شکل دهی به فرهنگ سازمانی ، مدیریت رضایت کارکنان و سنجش موفقیت طرح های تغییر ، همه بخشی از مسئولیت حرفه ای منابع انسانی در محیط کار مدرن است.

مسئولیت 5: وکالت برای کارکنان

مدیران منابع انسانی در حالی که وظایف خود را به عنوان حامی کارکنان انجام می دهند ، نقش مهمی در موفقیت سازمان ها ایفا می کنند. در این راستا ، متخصصان منابع انسانی به ایجاد یک محیط کاری کمک می کنند که در آن کارکنان احساس رضایت و انگیزه می کنند.

برای ترویج این نتیجه ، رهبران منابع انسانی شیوه های م suchثری مانند توانمندسازی کارکنان ، تعیین هدف و ارتباطات باز را به کار می گیرند ، که منجر به فرهنگ مثبت می شود که منجر به ارائه تجربیات بهتر از سوی نیروی کار می شود.

مسئولیت 6: حمایت از قربانیان خشونت خانگی

مرکز کنترل بیماری ها (CDC) پیش بینی می کند که خشونت خانگی می تواند از هر 4 زن 1 نفر در ایالات متحده و 1 از 6 مرد را تحت تأثیر قرار دهد. این مسئله آنقدر شایع شده است که کارفرمایان دیگر نمی توانند از خشونت خانگی به عنوان موضوعی که بهتر است به مقامات محلی سپرده شود فکر کنند. در نتیجه ، متخصصان منابع انسانی امروز کسانی را که خشونت خانگی را تجربه کرده اند تشویق می کنند تا در محل کار به دنبال کمک باشند.

برای تشویق این امر ، متخصصان منابع انسانی فرهنگ سازمانی را ترویج می کنند که در آن اعضای کارکنان احساس نگرانی یا شرم نمی کنند که با نگرانی های مربوط به خشونت خانگی به کارکنان منابع انسانی مراجعه کنند.

 

بازده تولید چیست و چطور آن را بالا ببریم؟

درباره اقتصاد است هنگامی که یک سازمان از نظر اقتصادی نتواند هیچ کالایی را بدون کاهش سطح تولید، به حداکثر عملکرد خود برساند. به عبارت دیگر، هنگامی که یک تیم تا حد ممکن خروجی تولید می کند - بدون اتلاف وقت، پول یا سایر منابع محدود، یک شرکت به حداکثر بازده تولید می رسد.

راندمان تولید اغلب بر اساس اثربخشی تجهیزات کلی (OEE) اندازه گیری می شود. OEE یک شاخص کلیدی عملکرد و معیار "بهترین شیوه ها" است که درصد زمان تولید برنامه ریزی شده را که واقعاً مولد است مشخص می کند.

نمره OEE 100 درصد نشان دهنده یک خط تولید کامل است که فقط قطعات خوب را در اسرع وقت و بدون خرابی صفر تولید می کند. تاسیسات از OEE به عنوان معیار و مبنای کارایی تولید استفاده می کنند.

این معیار در مقایسه عملکرد یک دارایی خاص با استانداردهای صنعت، دارایی های داخلی مشابه یا خروجی خود در برنامه های مختلف نوبت، به معیار تبدیل می شود. متناوبا، OEE مبنایی برای ردیابی پیشرفت در طول زمان برای حذف ضایعات تولید می شود.

نمرات OEE 85 درصد از تولیدکنندگان درجه یک است، در حالی که تولیدکنندگان متوسط ​​معمولاً حدود 60 درصد.

چگونه می توان بازده تولید را افزایش داد؟

برای شروع بحث های داخلی در مورد افزایش بهره وری تولید از مراحل کلی زیر به عنوان نقطه شروع سریع استفاده کنید. اقدامات مشخصی که انجام می دهید منحصر به چالش ها، منابع و سیستم های تولیدی سازمان شما خواهد بود.

مرحله 1: فرآیندهای تجاری خود را بهبود بخشید

آیا تا به حال در نقش مدیریتی جدید خود را در مورد خودخواهی های بزرگ راهنمایی کرده اید؟ اگر چنین است، احتمالاً شخصی به شما گفته است: اما ما همیشه این کار را انجام می دهیم!

مانند افراد، مشاغل مشمول عادات روزانه خود هستند که همیشه برای موفقیت مفید نیستند. شاید یک سیستم شرکت زمانی کافی بود، اما بعید است که در طول چند دهه موثر باشد.

به عنوان مثال، غیر معمول نیست که سازمان ها به طور دوره ای تجهیزات تولید را با "جدیدترین و بزرگترین" فناوری ارتقا دهند. با این حال، اگر آنها دستاوردهای فوری را تجربه کنند، اعضای تیم احتمالاً بدون ارزیابی منابع فناوری که از تجهیزات اصلی تولید آنها پشتیبانی می کند، خود را پشت سر می گذارند.

همه سازمانها باید برای مرور فرایندهای تجاری فعلی وقت بگذارند و به دنبال زمینه هایی برای بهبود، تعریف مجدد یا سازماندهی مجدد باشند.

نکات مهم مصرفی:

·         وضع موجود را به چالش بکشید.

·         سیستم ها و فرایندهای قدیمی احتمالاً ناکارآمد هستند.

·         فن آوری مورد استفاده در کل عملیات خود را مرور کنید.

مرحله 2: خط تولید خود را ارزیابی کنید

 

در مرحله بعد، هر جنبه ای از خط تولید خود را ارزیابی کنید. توجه ویژه ای به اندازه گیری توان - میانگین تعداد واحدهای تولیدی شرکت شما در یک دوره معین داشته باشید. این اندازه گیری هر گونه مشکل شما را با ماشین های خاص برجسته می کند.

یکی دیگر از معیارهای ضروری برای بررسی استفاده از ظرفیت شما است. این اندازه گیری شامل محاسبه ظرفیت کل تولید شما در هر کارخانه در هر لحظه است. تجزیه و تحلیل استفاده از ظرفیت به شما امکان می دهد ببینید کدام خطوط تولید در بالاترین خروجی ممکن کار می کنند.

هر دو معیار دقیقاً نشان می دهد که زمان خرابی تجهیزات چقدر می تواند گران باشد. برای مثال، فرض کنید میزان خروجی استاندارد شما 500000 دلار ویدجت است که هر ساعت ساخته می شود. تفاوت بین تکنسینی که 15 دقیقه برای تعمیر تسمه نقاله شکسته صرف می کند در مقابل 30 دقیقه ناگهانی بحرانی به نظر می رسد. این تفاوت می تواند 125000 دلار برای شرکت شما هزینه داشته باشد.

نکات مهم مصرفی:

·         اندازه گیری توان - متوسط ​​تعداد واحدهایی که می توانید در یک دوره معین تولید کنید.

·         پیگیری استفاده از ظرفیت در یک دوره معین

·         هزینه تعطیلات تجهیزات خود را درک کرده و اندازه گیری کنید - این "15 دقیقه اضافی" برای تعمیر تجهیزات ممکن است هزینه اضافی زیادی برای سازمان شما داشته باشد.

مرحله 3: به روز رسانی فناوری

بدهی فناوری امروزه برای مشاغل یک واقعیت ناخوشایند است. اگر ابزارهای لازم برای کارآیی لازم را در اختیار تیم خود قرار ندهید، متوجه خواهید شد که مشتریان و کارکنان خود را از دست می دهید.

در حالی که فناوری اغلب به سرمایه گذاری های اولیه اولیه احتیاج دارد، اما حرکت سریع ممکن است به شما کمک کند از رقابت جلوتر باشید. برای مثال، بگویید بارگیری رایانه های دفتر شما 5 دقیقه طول می کشد. این 5 دقیقه تاخیر دارد تا اطلاعات جدید به خط تولید شما برسد یا حداقل 22 ساعت تاخیر در سال تنها بر روی آن دستگاه و کارمند!

ما می توانیم همین استدلال را با هرگونه تجهیزات وابسته به تولید در کار شما مطرح کنیم. تمایل شما برای ایجاد این نوع تغییرات نه تنها کارایی عملکرد را افزایش می دهد بلکه می تواند روحیه و حفظ کارکنان را به طرز چشمگیری افزایش دهد. ناگفته نماند، ارتقاء فناوری همیشه نباید گران باشد.

ابزارهای همکاری تیمی مانند سیستم مدیریت تعمیرات کامپیوتری MaintainX (CMMS) ارتباطات را بهبود می بخشد، اتوماسیون سفارشات کار را ساده می کند و مدیریت دارایی را با هزینه های اسمی ماهانه ساده می کند. در واقع، ارقام ارائه شده توسط عملکرد گزارشگری پیشرفته نرم افزار، بینش عمیقی از آن ارائه می دهد.

آشنایی با مفهوم مدیریت استراتژیک و کاربرد آن

مدیریت استراتژیک عبارت است از مدیریت منابع سازمان برای نیل به اهداف و مقاصد آن. مفهوم مدیریت استراتژیک شامل تعیین اهداف، تجزیه و تحلیل محیط رقابتی، تجزیه و تحلیل سازمان داخلی، ارزیابی استراتژی ها و اطمینان از اینکه مدیریت استراتژی ها را در سراسر سازمان به اجرا می گذارد. شرکتها، دانشگاهها، سازمانهای غیرانتفاعی و سایر سازمانها می توانند از مدیریت استراتژیک به عنوان راهی برای تعیین اهداف و رسیدن به اهداف استفاده کنند.

ممکن است شرکت های انعطاف پذیر تغییر ساختار و برنامه های خود را آسان تر نشان دهند، در حالی که شرکت های غیر قابل انعطاف ممکن است از محیط در حال تغییر استفاده کنند.

یک مدیر استراتژیک ممکن است بر برنامه های مدیریت استراتژیک نظارت داشته باشد و راه هایی را برای سازمان ها برای دستیابی به اهداف معیار خود در نظر بگیرد.

آشنایی با مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک به چند مکتب فکری تقسیم می شود. یک رویکرد تجویزی برای مدیریت استراتژیک نحوه تدوین استراتژی ها را تشریح می کند، در حالی که یک رویکرد توصیفی بر چگونگی استفاده از استراتژی ها متمرکز است. این مدارس در مورد اینکه آیا استراتژی ها از طریق یک فرآیند تحلیلی توسعه می یابند، که در آن همه تهدیدها و فرصت ها در نظر گرفته می شوند، یا بیشتر شبیه اصول راهنمای کلی هستند که باید به کار گرفته شوند، متفاوت هستند.

فرهنگ تجاری، مهارت ها و شایستگی های کارکنان و ساختار سازمانی همه عوامل مهمی هستند که بر نحوه دستیابی یک سازمان به اهداف اعلام شده تأثیر می گذارد. موفقیت شرکت های غیر قابل انعطاف ممکن است در تغییر محیط کسب و کار مشکل باشد. ایجاد مانعی بین توسعه استراتژی ها و اجرای آنها می تواند تعیین اینکه آیا اهداف به طور مثر برآورده شده اند را برای مدیران مشکل سازد.

در حالی که مدیریت عالی یک سازمان در نهایت مسئول استراتژی آن است، خود استراتژی ها اغلب توسط اقدامات و ایده های مدیران و کارکنان سطح پایین ایجاد می شوند. یک سازمان ممکن است چندین کارمند داشته باشد که به استراتژی اختصاص داده باشند نه اینکه فقط به مدیر ارشد اجرایی (مدیرعامل) برای راهنمایی تکیه کنند.

به دلیل این واقعیت، رهبران سازمانی بر یادگیری از استراتژی های گذشته و بررسی محیط به طور کلی تمرکز می کنند. سپس از دانش جمعی برای توسعه استراتژی های آینده و هدایت رفتار کارکنان برای اطمینان از پیشرفت کل سازمان استفاده می شود. به همین دلایل، مدیریت استراتژیک موثر مستلزم یک دیدگاه داخلی و خارجی است.

مدیریت استراتژیک به شیوه های ارتباطات داخلی و خارجی و همچنین ردیابی گسترش می یابد، که تضمین می کند که شرکت اهداف مورد نظر در برنامه مدیریت استراتژیک خود را برآورده می کند.

نمونه ای از مدیریت استراتژیک

 

به عنوان مثال، یک کالج فنی انتفاعی مایل است تا سه سال آینده میزان ثبت نام دانش آموزان جدید و ثبت نام دانش آموزان را افزایش دهد. هدف این است که این دانشکده با هدف افزایش درآمد، در بین پنج دانشکده فنی انتفاعی منطقه، بهترین خرید با پول دانشجویی شناخته شود.

در این صورت، مدیریت استراتژیک به این معنی است که مدرسه از بودجه لازم برای ایجاد کلاس های با تکنولوژی بالا و استخدام مربیان واجد شرایط برخوردار است. این کالج همچنین در بازاریابی و استخدام سرمایه گذاری می کند و استراتژی های حفظ دانشجو را اجرا می کند. رهبری کالج ارزیابی می کند که آیا اهداف آن به صورت دوره ای محقق شده است یا خیر.

ملاحظات خاص

هدف از مدیریت استراتژیک این است که به شرکت های خود کمک کند راه هایی برای رقابت بیشتر پیدا کنند. بدین منظور، عملی کردن برنامه های مدیریت استراتژیک مهمترین جنبه خود برنامه ریزی است. برنامه ها در عمل شامل شناسایی معیارها، تنظیم مجدد منابع مالی و انسانی و قرار دادن منابع رهبری برای نظارت بر ایجاد، فروش و استقرار محصولات و خدمات است.

مدیریت استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک فرایند تعیین اهداف، رویه ها و اهداف به منظور رقابت بیشتر یک شرکت یا سازمان است. به طور معمول، مدیریت استراتژیک به طور موثر به استقرار کارکنان و منابع برای دستیابی به این اهداف می پردازد. اغلب، مدیریت استراتژیک شامل ارزیابی استراتژی، تجزیه و تحلیل سازمان داخلی و اجرای استراتژی در سراسر شرکت است.

چرا مدیریت استراتژیک مهم است؟

در تجارت، مدیریت استراتژیک مهم است زیرا به شرکت اجازه می دهد تا مناطق را برای بهبود عملکرد تجزیه و تحلیل کند. در بسیاری از موارد، آنها می توانند از یک فرآیند تحلیلی که تهدیدها و فرصتهای احتمالی را مشخص می کند، پیروی کنند یا دستورالعمل های کلی را دنبال کنند. با توجه به ساختار سازمان، یک شرکت ممکن است از روش توصیفی یا توصیفی برای مدیریت استراتژیک پیروی کند. تحت یک مدل تجویزی، استراتژی هایی برای توسعه و اجرا مشخص شده است. در مقابل، یک روش توصیفی توضیح می دهد که چگونه یک شرکت می تواند این استراتژی ها را توسعه دهد.

روشهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی - همه آنچه باید بدانید

تجزیه و تحلیل صورت های مالی (FSA) به معنی مطالعه صورت های مالی یک شرکت برای به دست آوردن اطلاعات معنی دار برای تصمیم گیری است. به غیر از مدیریت، ذینفعان خارجی نیز تجزیه و تحلیل صورت های مالی را برای چندین هدف انجام می دهند. چندین روش تجزیه و تحلیل صورت های مالی وجود دارد که مدیریت و ذینفعان خارجی از آن استفاده می کنند.

همه این روش ها در محاسبه و عوامل مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل صورت های مالی متفاوت است. ذینفعان خارجی، از جمله تحلیلگران، موسسات مالی، طلبکاران، وام دهندگان و سایر افراد، FSA را برای درک سلامت شرکت انجام می دهند. علاوه بر این، این روش ها خلاصه ای از داده ها را ارائه می دهند که به تجزیه و تحلیل و تفسیر داده های مالی کمک می کند.

روشهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی

در زیر متداول ترین روش های تجزیه و تحلیل مالی آمده است:

تجزیه و تحلیل افقی و عمودی

در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی افقی، تحلیلگران اطلاعات مالی یک دوره را با سالهای قبل مقایسه می کنند. در این مقاله، ما یک مورد خط را با همان مورد خط در یک دوره دیگر (یک سال یا یک چهارم) مقایسه می کنیم. هدف این است که هرگونه تغییر قابل توجهی را در هر مورد خط پیدا کنید. به عنوان مثال، اگر هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) بسیار بیشتر از افزایش فروش یا سود ناخالص افزایش یابد، اما سود خالص کاهش یابد.

در تجزیه و تحلیل عمودی، هر مورد خط در صورت مالی به عنوان نسبت یک مورد برجسته دیگر محاسبه می شود. معمولاً در صورت سود و زیان، هر مورد خطی به عنوان نسبت درآمد یا فروش محاسبه می شود. در ترازنامه، هر مورد خطی به عنوان نسبت کل دارایی ها نشان داده شده است. پس از محاسبه نسبت ها، می توان آنها را با سالهای گذشته مقایسه کرد تا اتفاقات معمول را شناسایی کند.

صورتهای مالی مقایسه ای

این روش مدیریت طلاعات مشاوره مشابه تجزیه و تحلیل افقی و عمودی است. در این روش، صورت سود و ترازنامه را به گونه ای تهیه می کنیم که چشم انداز زمانی اقلام خط را بدست آوریم. یا، می توان گفت، صورتهای مالی ارقام دو یا چند سال را در یک صورت مالی واحد نشان می دهد. مقایسه ی یک مورد خط با سالهای گذشته را آسان می کند.

این ارقام تحلیل نسبتهای مالی می تواند مطلق، مطلق افزایش یا کاهش نسبت به سال گذشته، از نظر درصد، یا مقایسه به عنوان نسبت باشد.

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی نسبت

یکی از رایج ترین روش های تجزیه و تحلیل مالی است. انواع مختلفی از نسبت ها وجود دارد که به مدیریت و تحلیلگران در کشف اطلاعات معنی دار کمک می کند. چهار نوع نسبت وجود دارد - نسبت سودآوری، نسبت نقدینگی، نسبت اهرم و نسبت فعالیت. برخی از نسبت های محبوب عبارتند از نسبت فعلی، نسبت PE، نسبت بدهی و موارد دیگر.

پس از محاسبه نسبت (یا نسبت)، آنها می توانند آن را با نسبت مشابه سالهای قبل مقایسه کنند. یا، آنها همچنین می توانند آن را با میانگین صنعت یا با رقبا مقایسه کنند. همچنین، می توان نسبت ها را با استانداردهای تعیین شده یا نسبت ایده آل مقایسه کرد. به عنوان مثال، نسبت فعلی 1 عالی است. با این حال، معیارها یا نسبت های ایده آل از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است.

تجزیه و تحلیل روند

این روش تحلیل مالی مشابه تجزیه و تحلیل افقی است. در این روش، صورتهای مالی سه سال یا بیشتر را نیز مقایسه و بررسی می کنیم. بر این اساس، اولین سال به سال پایه تبدیل می شود. هدف این است که هر الگویی در اعداد مالی پیدا شود. این الگوها می تواند افزایش (یا کاهش) فروش، هر روند فصلی، نوسان هزینه ها و موارد دیگر باشد. یک تحلیلگر همچنین می تواند از نسبت ها برای شناسایی روندها (در صورت وجود) در اعداد مالی استفاده کند.